حاج عمران نام منطقهای است، که بخاطر شرایط استراتژیکی خاص خود، حائز اهمیت بود و هر گروهی که مسلط بر آن منطقه می شد، می توانست بر کل منطقه تسلط پیدا کند.
برخی از همرزمانش می گویند : درنیمه شب 25 اردیبهشت سال 1365 ، مصادف با پنجم ماه مبارک مضان 1406، طی پاتک دشمن، مهران وهمسنگرانش تمام تلاش خود را می کردند تا از پیشروی دشمن جلوگیری کنند، اما بدلیل درگیری شدید وشرایط بسیار سخت، فرمانده دستور عقب نشینی می دهد، مهران به همرزمانش می گوید که، تا او جلوی دشمن را میگیرد، مجروحان را عقب ببرند.
در آن گیرو دار،که او به تنهایی جلو می رفت تا از پیشروی دشمن جلوگیری کند، فشنگهایش تمام شد، و در دل شب فریاد می زد که برایم فشنگ بیاورید و در حالی که تنها مانده بود، غریبانه، دعوت حق را لبیک گفته و به فیض عظیم شهادت نائل گردید و به همرزمان شهیدش پیوست .
پیکر غرق به خون و مطهرش، که از ناحیه ی پا و سینه و چشم مورد اصابت گلوله های دشمن ددمنش قرار گرفته بود، بر روی تپه های حاج عمران باقی ماند و پس از یکسال دوری، سالم، به آغوش خانواده بازگشت .