شهید مهران (مجتبی) انصاری دوگاهه

شهید مهران (مجتبی) انصاری دوگاهه

گوشه ای زندگی شهید شهید مهران انصاری
شهید مهران (مجتبی) انصاری دوگاهه

شهید مهران (مجتبی) انصاری دوگاهه

گوشه ای زندگی شهید شهید مهران انصاری

سخنان شهید

*  اگر اخلاص بود، کوچکترین کارها بالا می رود، وگرنه بزرگترین کارها، ارزشی نخواهد داشت.

* باید خود را مقیّد سازم، که اشتباهات و گناهانی را که روزانه انجام می دهم، در جایی یا جدولی یادداشت نموده و به تعداد آن گناهان، خود را هفتگی یا روزانه تنبیه نمایم.

*  یکی از راههای خودسازی، به نظر من اینست که، انسان واقعا نفس خود را مثل یک اسب چموش در نظر بگیرد و خود سوارکار آن است. نکته مهم و اساسی اینجاست که وقتی راهی را که ما می خواهیم برویم و اسب را به آنطرف می رانیم یا با ما هم عقیده است، می توانیم از همان طرف برویم؛ و یا با ما هم عقیده نیست و تضاد دارد؛ و در این هنگام است که درگیری شروع می شود و به نظر من، راه خوب، پیروز شدن در این درگیری است، که وقتی به سه راهی رسیدیم، که می دانیم راه اسب از آنجا با راه و نظر ما تضاد دارد ، قبل از اینکه به آن سه راه برسیم کمی تامل و تفکر نماییم و پس از تصمیم گیری بر اینکه از کدام طرف باید برویم و از همانجا با سرعت ، اسب را برانیم تا اسب نتواند در سرعت تند، نظر خود را بر ما تحمیل نماید. اما اگر اینکار را بکنیم، مثلا صبر کنیم تا وقتی به سه راهی رسیدیم نظر خود را بر اسب تحمیل کنیم، اسب هم سرپیچی نماید و چون قوی تر است از مسیری که خود می خواهد می رود و یا مثلا اگر در ابتدا سرعت را زیاد کنیم و بعد کم نماییم بازهم اسب فرصت دارد و قدرت دارد که نظر خود را بر ما تحمیل نماید. و این موجب شکست ما می شود.

* از این عمر کوتاه و وقت کم و مسئولیت زیاد، حداکثر استفاده را بکنید و سِلاحها را با صَلاحها جمع کنید.

* کجا ما به آیات قرآن عمل کردیم؟ اصلا کی دنبال قرآن رفتیم و کی دنبال عترت رفتیم؟ فقط گردی از اسلام بر سر و روی ماست، آنهم بواسطه ارث از اجداد ریخته است، تا نجس و کافر نباشیم، وگرنه کجا اسلام و کجا رفتار ما. خودمان کلاهمان را قاضی کنیم و ببینیم چقدر به این آیه قرآن عمل کردیم؛ آنجا که میفرماید:"اعلموا انما الحیوة الدنیا لعب و لهو وزینة..."(حدید 20)

* آنقدر خودمان را به دنیا مشغول کردیم، که آخرت را از دست دادیم.

* فقط خودمان را راضی می کنیم، که ما قدرت نداریم که مثل حضرت علی ع باشیم، یا ما که سواد نداریم و یا نمی توانیم مؤمن واقعی باشیم و این توجیهات را برای آزادی و انجام ندادن دستورات اسلام می دانیم.

* سعی کنید آبروی اسلام را حفظ کنید.

* باید در مقابل کمترین قطره خون شهدا و مجروحین و معلولین پاسخگو باشیم.

* فقط در مواقع ضروری صحبت کنید و در غیر آن سکوت را ترجیح دهید. این را آنقدر تمرین کنید تا برای شما ملکه شود. سکوتِ بدین ترتیب، نتیجه اش جاری شدن حکمت بر زبان است.

* ما به ظاهر چسبیده ایم و خودمان را اقناع می بینیم. بخدا قسم اگر به یک مسئله عمل کنیم و عمق و جان مطلب را در نظر بیاوریم، می بینیم که وضع ما چگونه است و چقدر بدبخت و بیچاره هستیم و از خدا دور.

* وقتی مولی الموحدین علی ابن ابی طالب ع می فرماید که: خدایا به من رحم کن. ما کجا می توانیم خود را آزاد و مصون از عذاب الهی ببینیم. آنجا که پیامبر عزیز ما گریه می کند و می فرماید: الهی لاتکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا (خدایا یک چشم برهم زدن ما را به خودمان وامگذار) وضع ما دیگر چگونه خواهد بود.

* آن مسلمانی که خدا و پیامبر می خواهد ما نیستیم. نه تنها ما نیستیم؛ بلکه اکثر باصطلاح بزرگان ما هم که با قرآن و حدیث سر و کاری دارند نیز، نیستند.

* قرآن، در عصر پیامبر مظلوم بود، الان هم مظلوم است. چون تعداد بیشماری از مردم جهان، که مسلمان نیستند و با قرآن سر و کاری ندارند. در بین مسلمانان، اکثرشان بلد نیستند که قرآن بخوانند. در میان قرآن خوانان، فقط تعداد کمی از آنان، به معنای آیات توجه دارند. در این میان تعداد کمی، تفکر و تدبر می کنند؛ و در این میان تعداد کمی عامل هستند. در میان عاملین به قرآن آیا کسی پیدا می شود که با اخلاص باشد؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد